سید محمد بهشتی: ایران سرزمین بیقراری است؛ اما ابتداییترین رفتار، فرار از این خطرات است چون بیشترین بهره و منابع در نقاط سانحهخیز است.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده سوانح طبیعی، به مناسبت نوزدهمین سالروز زلزله بم و روز ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی، بیستوهفتمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی در حوزه مدیریت بحران با موضوع «بازخوانی مدیریت بحران زلزله سال 1382 بم» به همراه رونمایی کتاب «تاریخ شفاهی مدیریت بحران پس از زلزله سال 1382 بم» توسط پژوهشکده سوانح طبیعی و کرسی یونسکو در مدیریت بلایای طبیعی با حضور حدود 350 نفر از مسئولان، اساتید و علاقمندان به این حوزه به صورت برخط برگزار شد.
سید محمد بهشتی رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس وقت ستاد مدیریت بحران در میراث فرهنگی ضمن گرامیداشت یاد قربانیان زلزله سال 1382 بم، نکاتی را پیرامون تمایز زلزله بم از زلزلههای دیگر در کشور خاطرنشان ساخت: نکته اول این که زلزله بم تنها زلزلهای بود که برای بازسازی آن باید به بستر تاریخی فرهنگی محیط توجه میشد؛ در حالی که در بقیه زلزلهها ممکن بوده مرمت اثر باستانی رخ داده باشد ولی در بم برای اولین بار ناگزیر کل بستر طبیعی با شواهد تاریخی از اعصار بسیار دور در نسبت با پدیده زلزله مورد بررسی قرار گرفت.
بهشتی افزود: نکته تمایز دیگر زلزله بم این است که قبل از بم هرجا زلزله میآمد مثل طبس (1357) و طون (1347 دشت بیاض) و سراب، نزدیک آنجا شهر دیگری ساخته میشد، در بم هم ابتدا این موضوع مطرح بود که اطراف بم شهری ساخته شود ولی عملاً بم بودن بم برای اولین بار موضوعیت پیدا کرد و تصمیم بر این شد که بم در جای خود ساخته شود و این تصمیم با چالشهایی نیز همراه بود. ایشان در این رابطه مثالی از بازسازی زلزله خرقان (1381 آوج) بیان نمود که در آن ارتزاق مردم که رمهچرانی و خشککردن میوهها بود مورد توجه قرار نگرفته بود؛ به این دلیل که روی سقف ایزوگام خانههای بازسازی شده دپو کردن علف و خشک کردن برگههای میوه امکانپذیر نبود و آغل نیز در زیرزمین برای نگهداری دامها در زمستان ساخته نشده بود و درنتیجه زلزله 30-40 درصد به مردم خسارت زد اما بازسازی 50-60 درصد خسارت زد و ارتزاق مردم صدمه دید.
ایشان در ادامه این سوال را مطرح کرد که چرا نظام برنامهریزی از زلزلههای پیش از بویین زهرا اطلاعی ندارد؟ مثلا شهر کاشان در اواخر دوره زندیه با خاک یکسان شد و با تکیه بر بنیه خودش ساخته شد، شهر تبریز هم در دوره آقامحمد خان قاجار در پی زلزلهای 40 هزار کشته داد و توسط مردم ساخته شد و فقط حصار و ارگ حکومتی بازسازی توسط دولت بازسازی شد اما امروز باورمان نمیشود که مردم زلزلهزده خودشان در بازسازی نقش داشته باشند.
بعد از سیل سال 1398 دوستان میراث فرهنگی در دشت گرگان آثار 7000 ساله پیدا کرده بودند که صدمهای از سیل ندیده بود، در اهواز هم هیچ سازهای با عمر بیش از 75 سال صدمه ندیده بود، سوانحی با سیکل طولانی مثل برف رشت هم هرچقدر از نظر زمانی عقبتر برویم خسارت کمتری داشته است، همچنین گذشتگان نحوه برخورد با بادهای 120 روزه سیستان و بلوچستان را میدانستند و آن را مالیات غلات خود میدیدند، علاوه بر این مردمان آن زمان با ساختن زیرزمین و انبار کردن برای روز مبادا منتظر خشکسالیها میماندند.
بهشتی افزود: انسان ایرانی تربیت این را داشته و متوجه بوده که بین دو سانحه زندگی میکند و راهکارش این بوده که شهر را جایی بسازد که خراب نشود. باغشهر قزوین که مانند سدی در برابر فلش فلاد (سیل با حجم کم و سرعت زیاد) مقاوم بوده و عدم ساختوساز در پهنه جلگه خوزستان برای بهرهبرداری از رسوب طغیان رودخانهها مثالهای دیگری از این دست هستند.
ایشان در ادامه با اشاره به آوار ده متری زیر مسجد کبود تبریز گفت: ایران سرزمین بیقراری است؛ در سال 1398، 5800 سانحه طبیعی در ایران رخ داده است. اما ابتداییترین رفتار، فرار از این خطرات است چون بیشترین بهره و منابع در نقاط سانحهخیز است. در سرزمینی مثل ایران اگر قرار باشد در نقاط خطرناک زیست نشود باید به روش کوچنشینی زندگی کرد. بهشتی افزود که مشکل در رویکرد مواجهه با سوانح است و میبایست به تجربه تاریخی زیست در این سرزمین اعتماد کرد.