عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت با اشاره به خطاهای مهندسی صورتگرفته در ساختمان متروپل گفت: اگر مقررات موجود را در اجرا و نظارت رعایت میکردیم، این حادثه رخ نمیداد و یا حداقل شاهد تلفات جانی نبودیم.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده سوانح طبیعی، بیستودومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی در حوزه مدیریت بحران با عنوان «بررسی ابعاد مدیریتی حادثه ساختمان متروپل آبادان» در روز چهارشنبه 25 خردادماه 1401 توسط پژوهشکده سوانح طبیعی و کرسی یونسکو در مدیریت بلایای طبیعی با حضور بیش از 700 نفر از مسئولان، اساتید و علاقهمندان به این حوزه به صورت برخط برگزار شد.
غلامرضا قدرتی امیری عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت با اشاره به چالشهای موجود در بحث ایمنی سازهها در دهههای گذشته اظهار کرد: ما تا دهه 60 در ساخت سازهها بر اساس تعداد طبقه مشکلی نداشتیم. از دهه شصت مشکل زلزله به صورت جدی مطرح و آییننامه زلزله طراحی شد. در دهه هشتاد بحث بهسازی مطرح شد و در دهه نود بحث سیل به میان آمد. سپس با حادثهای مانند پلاسکو موضوع حریق و آتشسوزی برجسته شد و ناگهان با حادثهای نظیر متروپل مشکلات ما به 40 سال قبل و بحث ثقلی برگشت.
وی افزود: ما در سازههایی با قدمت 400 سال مشکل ثقلی نداشتیم، چرا که علیرغم حجم کم دادههای مهندسی، درک بالایی وجود داشت. در حال حاضر حجم دادهها بالاست، اما درک موضوع در جامعه مهندسی کمتر درک شده است. در متروپل هشدارها توسط خود سازه دیده میشد و بدون حضور متخصص نیز این مسئله مشخص بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت در ادامه گفت: در سطح جهانی و در سازههای مشابه یک یا دو ستون ریزش میکنند، اما در اینجا تعداد زیادی از ستونها پایین آمدند و تا مرز دیوارهای برشی جلو رفتند و اگر این دیوارها نبودند بقیه ساختمان نیز فرو میریخت. همچنین نقص دیتیلهای جوش مشاهده میشد که جوابگوی ساختمان نبود. این موارد تأسفی برای جامعه مهندسی به شمار میرود.
قدرتی در ادامه اظهار کرد: ما میتوانستیم با رعایت همین جزئیات و با همین مصالح دچار ریزش نشویم. یکپارچگی میتوانست بخش بزرگی از تلفات را کاهش دهد.
وی افزود: نکته بعدی این است که سازه باید برای حالتهای غیرعادی مانند انفجار کپسول آماده باشد؛ به نحوی که وقتی یکی از اجزای سازهای وظیفه خود را انجام نمیدهد باید توزیع مجدد بار و نیروها در ستونهای مجاور مدنظر باشد؛ اما این نکته که در مبحث ششم مقررات ملی ساختمان نیز توضیح داده شده، در متروپل مغفول مانده بود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: نکته بعدی دیتیل اتصال سقف به ستونهاست که مقاومت لازم و پیوستگی را نداشت. سقفهایی با دهانههای 16 متر در بعضی از جاها بدون تیر تحمل میشدند. نشیمن اتصال کم بوده و برش پانچی که باید کنترل میشد رعایت نشده بود. این مشکلات میتوانست با اتصالات خوب و پیوستگی لازم در محل اتصالات حل شود. هوموژن بودن و پیوستگی باید بین اتصالات با استفاده از آرماتورهای خاص کنترل میشد که این اتفاق نیز نیفتاد.
ایشان در پایان افزود: در بحث کیفیت ساخت نیز پودر شدن بتنها نشان داد که کیفیت ساخت پایین بوده است. همچنین، طراحی سقف وافل نادرست بوده است. نکته مهم این است که اگر مقررات موجود را در اجرا و نظارت رعایت میکردیم، این حادثه رخ نمیداد و یا حداقل شاهد تلفات جانی نبودیم.