شصتودومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی در حوزه مدیریت بحران با موضوع روایت تبدیل روستاها به شهرها در کشور؛ پیامدها و راهکارها در روز چهارشنبه 13 تیرماه 1403 توسط پژوهشکده سوانح طبیعی و کرسی یونسکو در مدیریت سوانح طبیعی با حضور 600 نفر از علاقهمندان و متخصصین به این حوزه برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده سوانح طبیعی، این نشست با حضور اسفندیار زبردست استاد دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران، غلامرضا کاظمیان دانشیار گروه مدیریت شهری دانشگاه علامه طباطبایی، حسین میرزایی دانشـیار گروه توسعه اجتماعی دانشگاه تهران و زهرا احمدی مشاور معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور در پژوهشکده سوانح طبیعی برگزار گردید.
در این پنل تخصصی، اسفندیار زبردست استاد دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران به اجتنابناپذیر بودن شهرنشینی در جهان پرداخت. ایشان در ادامه به درست یا غلط بودن تبدیل روستا به شهر اشاره کرد و گفت: این فرآیند به خودی خود اشتباه نیست و مهم این است که این تبدیل با چه فرآیندی و در چه دوره زمانی انجام شود. وی افزود ایران در سال 1335 دارای 199 شهر بوده و این آمار در سال 1395 به 1242 شهر افزایش یافت که همین امر رشد شهرنشینی و تبدیل روستا به شهر را نشان میدهد. در راستای رشد تعداد شهر در ایران، تعاریف تبدیل روستا به شهر نیز در طول زمان دچار تغییر و تحول شده است.زبردست در ادامه، به تعدد نهادهای برنامهریزی و مدیریت در کشور اشاره کرد که تبدیل روستا به شهر را تحت تاثیر قرار داده است. ایشان در ادامه به عدم نقش برنامهریزی روستایی در طرحهای آمایش سرزمین پرداخت و همچنین عدم وجود نهاد متولی برنامهریزی و مدیریت فضایی در کشور را به عنوان ریشه اصلی مسائل در این حوزه دانست.
غلامرضا کاظمیان دانشیار گروه مدیریت شهری دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان اولین سخنران در ابتدا با طرح سه سوال به شرح زیر، بحث خود را آغاز نمود.1- قلمرو یا محدوده جغرافیایی مناسب برنامهریزی و مدیریت توسعه کدام است و چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟2- برنامه ریزی توسعه فضایی در قالب قلمروهای مدیریتی یا قلمروهای فضایی - عملکردی به مثابه قالب مدیریت سرزمینی توسعه؟3- مبانی و پیامدهای تبدیل روستا به شهر در ایران کدامند؟ایشان به طرح مسئله از دو منظر توسعه منطقهای و تقسیمات کشوری پرداخت و گفت: محدودههای تقسیمات کشوری در واقع ظرف مکانی به شمار میروند که میتوان آن را فصل مشترک تمام پدیدههای ذهنی و عینی دانست که با رعایت پیشینه تاریخی و ضرورتهای عملکردی در ظرف زمان شکل میگیرد. تحقق ویژگیها و اهداف توسعهای مستلزم تقسیمات اداری، سیاسی و خدماتی مناسب و متناسب به مثابه ظرف و بستر اعمال رویههای مدیریت و حکمروایی ملی، منطقهای و محلی است. عدم تعادلهای منطقهای موجب عدم بهرهبرداری از تمامی ظرفیتها و ناپایداری شده و بر خلاف عدالت اجتماعی است.ایشان به عوامل ایجادکننده تعادل و عدم تعادل (اقتصادی، سرمایههای طبیعی، اجتماعی، کالبدی و زیرساختی و نهادی و مدیریتی) و پیامدها و نشانههای تعادل پرداخت که از مهمترین آنها میتوان به کاهش شکاف اجتماعات شهری و روستایی و کاهش شکاف عملکرد نهادهای رسمی و غیررسمی اشاره نمود. پیامدهای نگرش و روند فعلی حاکم بر تقسیمات کشوری را اینگونه میتوان جمعبندی نمود: گرایش نهادی، اجتماعی و سازمانی به تسهیل و تسریع تقسیمات جدید بجای سازماندهی و ساماندهی فضا بر مبنای استراتژیهای متنوع و زمینهگرا مسبب تشدید تفرق، تعدد و خرد شدن قلمروهای حاکمیتی و مدیریتی و در نهایت ایجاد فضای تکه تکه میشود.در ادامه ایشان با اشاره به مفهوم توسعه افزود: توسعه باید انتخاب انسانها، فرصتهای برابر، کارایی بیشتر، عدالت فراگیر و محیطزیستی پایدار را گسترش دهد. کاظمیان تبدیل روستا به شهر را امری دانست که به خودی خود نه بد و نه خوب است و امری اجتنابناپذیر است و بستگی به نحوه هدایت این جریان دارد. ایشان در نهایت با ذکر این موضوع که توسعه روستاها نسبت به شهرها باید در اولویت باشد به ارائه راهکارهای ذکر شده پرداخت:تغییر نگرش بخشی سازمانی به نگرش توسعهگرای فرابخشی و فراسازمانی در دستگاهها و کمیسیونهای مرتبطتغییر در فرآیندهای بررسی و تصویب تبدیل روستا به شهر برمبنای اولویت مصالح و منافع عمومیتغییر معیارهای تقسیم و تبدیل تقسیمات سرزمینی به نگرش توسعه یکپارچه و چند معیارهتعادلبخشی بین نگرش و رویههای مبتنی بر اصالت تقسیم سرزمین با اصالت یکپارچگی و همگرایی سرزمینیهمسویی و همراستایی موثر بین نظامهای برنامهریزی، مدیریت و تقسیمات فضایی و سرزمینینهادسازی و ظرفیتسازی برای تغییر نگرش اجتماعی و فرهنگی به مقولههای شهر و روستا در فرهنگ عمومی و فرهنگ سازمانی کشور
زهرا احمدی مشاور معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور با اشاره به تعاریف رسمی روستا و شهر بر اساس قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری سال 1362 و دیگر اصلاحات قانونی، به تشریح تعداد فعلی روستاها، مکانها و مزارع پرداخت و ویژگیهای شهر در دورههای مختلف از جمله پیش و پس از اسلام و دوران معاصر را بررسی کرد. ایشان مشکلات راهبردی روستاها در سطح کلان را در دو حوزه تصمیمگیری و فعالیتی دانست و دلایل ناپایداری جمعیت در روستاها را تحلیل کرد. احمدی چالشهای توسعه روستایی کشور را در چهار بخش محیطزیستی شامل تخریب عرصههای طبیعی، تغییر کاربری شدید عرصههای طبیعی و اراضی کشاورزی (ویلاسازی)، اقتصادی شامل محدودیت اشتغال و پایین بودن درآمد در مقایسه با مناطق شهری، پایین بودن بهرهوری منابع تولید (زمین، آب، نیروی انسانی، سرمایه) در فعالیتهای کشاورزی، اجتماعی شامل فقر و محرومیت و تبدیل بیرویه روستاها به شهر منجر به تضعیف کارکرد تولیدی در روستاها و کاهش مطلق جمعیت و افزایش حاشیهنشینی، بخش مدیریتی شامل ضعف انسجام سازمانی بین نهادها و سازمانهای توسعه روستایی، فقدان نهاد متولی و پاسخگو، فقدان ساختار هماهنگکننده نهادها و سازمانهای توسعه روستایی، مشخص نبودن چشمانداز توسعه روستایی و اهداف و راهبردهای تحقق آن بیان کرد. در ادامه ایشان سه راهکار برای حفظ روستا مطرح کرد که شامل مدیریت (تشکیل مدیریت واحد برای تجمیع همکاریها و هماهنگی بین متولیان توسعه روستایی در سطح محلی با تقویت مدیریت محلی( شوراها و دهیاریها)، جذب سرمایهگذار (تهیه و اجرای طرحهای توسعه یکپارچه و پایدار محلی با مشارکت کلیه دستاندرکاران و حذف طرحهای مشابه و موازی)، مشارکت (شراکت روستائیان در طرحهای توسعه روستایی (همکاری بر اساس قرارداد مشخص) میشود.احمدی اشاره کرد که وزارت کشور حدود 2000 نقطه جدید را به عنوان روستای جدید شناسایی کرده است. معیارهای مهم در پیشنهاد شناخت این روستاها شامل موقعیت ریاضی و جغرافیایی، جمعیت و تعداد خانوار، نوع مالکیت زمینها، شغل غالب و راههای تأمین معیشت، فاصله با مراکز سطوح متبوع، فاصله تا روستاهای همجوار و فاصله با نزدیکترین راه اصلی است.در بخش دیگر سخنرانی، زهرا احمدی به بررسی روند گسترده شهریشدن در ایران پرداخت و نظرات موافقان و مخالفان تبدیل روستا به شهر را مورد بررسی قرار داد. همچنین ایشان معیارها و موارد لحاظ شده در پیشنهاد تبدیل روستا به شهر را معرفی کرده و تعداد شهر و روستا و تعداد روستاهای ادغامی هر استان را به تفکیک مطرح کرد که در همین راستا، چهار استان مازندران، خراسان رضوی، فارس، خوزستان بیشترین تعداد روستای ادغامی به شهر را در سطح کشور دارد. ایشان افزود که در اغلب کشورهای در حال توسعه، یکی از مهمترین راهبردها برای کاهش نابرابریهای منطقهای، تبدیل روستاها به شهر و تقویت آنها است. راهبرد عملی در ایران برای توسعه روستایی بر مبنای سیاست ارتقای روستا به شهر براساس راهبرد (عملکردهای شهری در توسعه روستایی) (UFRD) است که توسط راندینلی مطرح شده است. این رهیافت، ایجاد شهرهای کوچک و پیوند عملکردی آنها با حوزههای روستایی را برای توسعه متعادل، تنوع بخشیدن به اقتصاد، صنعتی کردن، عرضه خدمات پشتیبانی، تجاری کردن کشاورزی و سازماندهی و مدیریت توسعه را مطرح میکند.مشاور معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور در پایان تأکید کرد که ایجاد شهرهای کوچک منجر به ایجاد سلسلهمراتب سکونتگاهی مطلوب و توزیع بهینه امکانات و خدماترسانی به نقاط روستایی خواهد شد و با بهرهگیری از راهبرد UFRD، توسعه اجتماعی و اقتصادی نواحی بر اساس برنامههای کشور و سیستم حکومتی تدوین گردد. این شهرهای کوچک میتوانند در بخشهای کشاورزی، خدمات فنی، اعتبار مالی، آموزش، بهداشت و درمان، اوقات فراغت، بازار فروش، تسهیلات عمومی و تأمین امنیت غذایی، یاریرسان روستاها باشند.
حسین میرزایی دانشـیار گروه توسعه اجتماعی دانشگاه تهران در ابتدا، مفهوم روستا را مفهومی چندبعدی شامل جغرافیا، اقلیمی و اجتماعی دانست و گفت: به طور کلی محل اصلی تشکیل سکونتگاهها و اجتماعات عامل آب بوده است و به آن محل پسوند آباد اطلاق شده است. قبل از انقلاب صنعتی معیار اصالت آب و کشاورزی بوده است و شهر اصالت نداشته است. پس از انقلاب صنعتی، معیار اصالت عوض میشود و فرایند شهرنشینی پس از انقلاب صنعتی، فرآیندی بوده است که در جهان اتفاق میافتد. به طوریکه در آسیا در سال 1950 میلادی در آسیا سهم شهرنشینی برابر با 17.5 درصد و در اروپا برابر با 52 درصد بوده است که در سال 2021 سهم شهرنشینی در آسیا برابر با 51 درصد و سهم شهرنشینی در اروپا برابر 77 درصد بوده است. میرزایی افزود: در ایران در سال 1335 سهم جمعیت شهری برابر با 30 درصد بوده که در سال 1395 به 75 درصد رسیده است و این موضوع نشان میدهد در ایران، شهریشدن روند سریعتری به نسبت سایر نقاط داشته است. دانشیار گروه توسعه اجتماعی دانشگاه تهران، در ادامه برخی دلایل افزایش شهرنشینی در ایران برشمرد و افزود: عوامل سیاسی-اقتصادی و اقتصاد زمین از دلایل مهم تبدیل روستا به شهر است. صاحبان قدرت در راستای تأمین منافع خود درصدد تبدیل روستاها به شهرها هستند. مدل حکمرانی، مدل فرض بر دهندگی مالی است و بنابراین جامعه تبدیل گیرنده مالی میشود. این سرانه حمایتی در روستاها برابر با 200 هزار تومان و در شهرها 15 تا 20 میلیون نفر به ازای هرنفر در سال بوده است. بنابراین با شهری شدن میتوان سهم بیشتری از منابع مالی دریافت کرد. از سویی دیگر صاحبان زمین، مستغلات و افراد داری نفوذ در روستا به دنبال شهری شدن هستند که در نتیجه نابرابری و عدم تعادل اجتماعی شکل میگیرد. از جمله دلایل دیگر نیز اصلاحات اراضی و خوشنشینی در دهه 40 بوده است که سبب حاشیه نشینی در اطراف شهرها شده است. ایشان در پایان به بررسی پیامدهای تبدیل روستا به شهر پرداخت و در این زمینه به لطمه دیدن اقتصاد کشاورزی، تولید روستایی، ظرفیت روستایی و افزایش هزینه زندگی در بخش اقتصادی، تغییر نظام منزلت، تغییر نقشهای اجتماعی به خصوص زنان، تشدید مهاجرت و تغییر الگوی معماری اشاره نمود.